زیارت امام رضا (ع)، زیارت همه ی خوبیها و زیباییهاست. زیارت امام رضا(ع) حضور در قطعهای پهناور از بهشت است که پارهی تن رسول خدا(ص) را در برگرفته است. زیارت امام رضا(ع) حج فقرا و آرام دل نیازمندان است. آنان که دل از تمام دنیا بریده و عرض حاجت به درگاه شافع روز جزا آوردهاند. زیارت امام رضا(ع) سعادتی است شگفت که چه بسیار دل درگرو مهر او دارند تا طلبیده شوند و به آستانش شرفیاب گردند. کیست که چون چشمش بر گنبد و گلدستههای زرین حرم خورشید خراسان میافتد ، قلبش از اشتیاق به تپش نیفتد و از پشت بلور اشک ، زبان به ارادت نگشاید. زیارت او مرهمی برای دلهای شکسته است.
سلام و درود خدا بر تو باد ای علیابن موسیالرضا(ع) که سناباد از وجود مقدس تو روضه ی رضوان شد و هیچ شهری چنین به شهادت تعظیم نکرد که «مشهد» نام گیرد و در نقشه ی جغرافیای جهان چنین به شرف شهادت بدرخشد. سلام و درود خدا بر تو ای شمس هشتم ، ای امام غریب ، ای ضامن آهو و ای فرزند علی(ع) و فاطمه(ع) ، که سرفرازان به شوق پابوست، با پای پیاده رهسپار زیارتت میشوند و توانگران در برابرت ناتوانند و عذرخواه.
سلام و درود خدا بر تو باد ای ابوالحسن، ای فرزند بابالحوائج موسی بن جعفر(ع) که پدرت نیز شهید بود و بر شهادت تو شاهد. ای آنکه از خاندانی برخاستهای که جمله به شرف شهادت آراستهاند. آن گونه که گویی خلعت سرخ شهادت تنها بر قامت بلند این خاندان و پیروان دلباخته آنها برازنده است و بس.
تو آن حقیقت والایی که هر که تو را در حالی که عارف به حق تو باشد زیارت کند ، جسمش بر آتش سوزنده ی دوزخ ، حرام می شود و از عذاب دردناک الهی ، رهایی می یابد. تو آن بهار خجستهای که برکت خاک خراسان ، مدیون گامهای سبز توست. گام هایی که غبارش توتیای چشم عشاق دلباخته توست. آنان که قرنها به عشق مقدس تو زیستهاند و بر زخمهای خونچکان خویش مرهمی جز زیارت تو نیافتهاند.
کدام دلی است که از شوق زیارتت بیقرار نباشد؟ کدام سری است که از شنیدن نام تو مدهوش نشود؟ کیست که تو را بشناسد و مجنون تو نباشد؟ دل سپردن به تو و آرام یافتن در کنار ضریح مطهرت، روایتی است که هرگز پایان نخواهد یافت. قبلهی دلها و حج تهیدستانی . گویی مردم این دیار، مکه و مدینه و بقیع و نجف و کربلا و کاظمین و سامرا را در تو جستهاند و در تو یافتهاند.
تویی که حَرَمَت سرشار از عطر مقدس ملکوت و رایحه ی نجیب گلهای محمدی و یاس و نرگس است ، آن چنان که در فضای مقدس حَرَمَت، گویی جهان دیگریست، جهانی که در آن هیچ کس یارای آن را ندارد که خود را از دیگری برتر بشمارد. جهانی لبریز از معنویت و عشق و اعتماد.
جهانی با لحظاتی شگفت، شگفت مانند لحظههای ساده و صمیمی اعتراف وطلب آمرزش ، شگفت مانند لحظه عزیز گریستن در پیشگاه تو و در فضایی که گریستن در آن هیچ خجالتی ندارد. انگار همه برای رسیدن به یگانگی آمدهاند و عقده گشایی را در پیشگاه تو زیبا میبینند و بجا. تویی که محرم نهانیترین اسراری و شنونده ی دردمندترین بندگان.
محبوبیت تو در دل شیعیان رازی است که تنها دلهای عاشق ازآن خبردار است. آنان که از تو دورند ، روز و شب تو رامیخوانند و از تو تمنا می کنند که آنان را بطلبی و آنان که به زیارتت نایل آمدهاند ، تقاضا میکنند که آنان را از فیض زیارت دوبارهات محروم نفرمایی، و طلبیدن تو سعادتی است گرانقدر و بیهمتا، سعادتی که زبان از توصیف آن عاجز است و قلم از بیانش قاصر. دل میسپاریم به فراز ارجمندی از زیارت حضرت شمسالشموس، امام علیبن موسیالرضا(ع):
«... ای مولای من، به زیارتت شتافتم و به درگاهت وارد شدم، پناهنده از هر آنچه بر خود جنایت کردم و بار سنگین گناه را بر دوش کشیدم. پس شفیع من باش به پیشگاه پروردگار در روز تهیدستی و تنگدستیام که تویی آن که در نزد پروردگار از مقامی پسندیده برخورداری و آبرومندی...»
عالیهههههههههههههههه