رساله ذهبیه یا طب الرضا رساله ای در طب و حفظ سلامتی است که به دستور مامون و به قلم علی بن موسی الرضا نوشته شده است.این کتاب که رساله ذهبیه(رساله طلایی) نام گرفته در مورد علم پزشکی است و از آنجا که به دستور مامون آن را با آب طلا نوشته اند، یکی از گرانبهاترین رساله های پزشکی می باشد. در این رساله توضیح داده شده است که زندگی انسان وقتی به خطر می افتد که صفرای زرد، صفرای سیاه و بلغم نامتوازن شوند. تغذیه درست و داروهای سنتی می توانند در درمان این ناموزونی مناسب باشند. از سخنان آن امام است که می گوید: "گمان می کنید جثه ی کوچکی هستید؟ در حالی که جهان عظیم خودش را در شما پنهان کرده است."
صحیفة الرضا مجموعه ای از احادیث منتسب به علی بن موسی الرضا است که بوسیله عبدلله بن احمد بن عامر که او آنها را از پدرش احمد و پدرش از علی بن موسی الرضا در سال ۱۹۴ هجری در مدینه شنیده است، روایت شده است. این مجموعه شامل احادیث مختلف در موضوعاتی از قبیل نیایش به درگاه خداوند، اهمیت پنج وعده نماز و نماز میّت، فضایل اهل بیت پیغمبر، همچنین درباره ی هر یک از اهل بیت پیغمبر، تقویت روابط خویشاوندی، خطر تقلب، غیبت و یاوه گویی و غیره به نگارش در آمده است.
عیون اخبار الرضا کتابی است که نویسنده آن، ابن بابویه، معروف به شیخ صدوق، که در گورستان ابن بابویه در ری مدفون است، هر چیزی را که درباره آن امام روایت شده را کنار هم گرد آورده است. مناظرات دینی و احادیثی که از رضا نقل شده ، چرایی انتخاب نام امام، همچنین روایات مربوط به مرگ و معجزاتی که در حرمش واقع شده از موضوعات این کتاب می باشد.
فقه الرضا یا فقه رضوی کتاب دیگری است که منتسب به امام رضا می باشد. این کتاب تا قرن دهم وقتی که محمدباقر مجلسی آنرا معتبر اعلام کرد، ناشناخته بود. با این حال بیشتر علمای شیعه در اعتبار این کتاب تردید دارند.
نوشته های زیر نیز منتسب به آن امام است:
علی بن موسی الرضا (۱۴۸–۲۰۳ ه. ق)، ملقب به رضا و ابوالحسن هشتمین امام شیعیان دوازده امامی بعد از پدرش موسی کاظم و قبل از پسرش محمد تقی می باشد. علی بن موسی در شهر مدینه از نجمه خاتون متولد و در دیار توس از دنیا رفت. رضا در دوره ای زیست می کرد که خلفای عباسی با مشکلات عمده ای از جمله شورشهای شیعیان مواجه بودند. مامون به دنبال راهی برای پیروزی بر این شورشها تصمیم گرفت رضا را در حکومت دخیل کند، و به همین منظور پست ولیعهدی را به عهده ی او گذاشت. مامون بعدها به اشتباهش پی برد و برای جبران آن به نوشته ی بیشتر مورخان تصمیم گرفت به او سم خورانده، او را از سر راهش بردارد. رضا در یکی از روستاهای خراسان که بعدها به مناسبت خاکسپاری اش در آن به مشهد، محل شهادت، تغییر نام یافت به خاک سپرده شد. مقبرهٔ وی سالانه مورد بازدید میلیونها مسلمان شیعه وسنی از ایران، پاکستان، بحرین، عراق و دیگر کشورها قرار میگیرد.
امامت
به عقیده شیعه هر امام بوسیله امام قبلی و به امر الهی عهده دار منصب امامت می شود و علی بن موسی از این امر مستثنا نبود. روایات مختلفی در منابع شیعی به انتصاب رضا توسط پدرش موسی کاظم، به عنوان امام بعدی تاکید دارد، با این حال فضای خفقان آور دوران هارون الرشید به حدی شدید بود که این پیغام نمی توانست آزادانه به گوش همه برسد تا جایی که برخی معتقد بودند امامت با موسی کاظم پایان رسیده است. این گروه به واقفیه معروف شدند. از علی بن یقطین نقل شده که از قول کاظم می گوید: "علی بهترین فرزندانم است و من کنیه ام(ابوالحسن) را به او داده ام." همچنین یزید بن صلت از موسی کاظم نقل می کند که وقتی او را در راه مکه ملاقات کرد، کاظم به او گفت: "علی که همنام امام اول و چهارم است پس از من امام خواهد بود. آنچه شنیدی نزد خود نگه دار و برای کسی نقل مکن مگر اینکه اطمینان داشته باشی از اصحاب و یاران ماست."به گفته ی واقدی رضا حتی در دوران جوانی از پدر و عمویش حدیث نقل می کرد و در مسجد مدینه فتوا می داد. با این حال هارون الرشید رابطه ی خوبی با او نداشت و مردم مدینه اجازه ی ملاقات و حضور در کلاس درسش را نداشتند.به گفته ی دونالدسون رضا بیست یا بیست و پنج سال سن داشت وقتی بعد از پدرش به منصب امامت رسید. هجده سال بعد مامون تصمیم گرفت با منصوب کردن او به جانشینی اش حمایت گروههای مختلف شیعه را به سمت خود جلب کند.
ابراهیم بن عباس مى گوید: من هرگز ندیدم حضرت رضا(ع) به کسى ظلم کند یا سخن کسى را قطع نماید یا حاجت کسى را در صورت قدرت رد کند یا در مجلسى پاهاى خود را دراز کند یا به نشانه بى احترامى نسبت به کسى، تکیه دهد یا بندههاى خود را ناسزا گوید یا آب دهان خود را بیرون بریزد یا صدایش را به قهقهه بلند کند؛ بلکه خنده آن حضرت تبسّم بود.
وقتى براى آن حضرت سفره میانداختند، تمام بندگان و خدمتگزاران خود، حتى دربانان و چوپانها را در سر همان سفره مىنشاند. خواب آن حضرت بسیار کم و بیدارى اش زیاد بود و بسیارى از شب ها تا به صبح نمى خوابید.
روزه هاى مستحبى بسیار مىگرفت و هرگز سه روز روزه را در یک ماه ترک نمىکرد و مىفرمود که آن روزه دهر است و آن روز پنجشنبه اول و پنجشنبه آخر و چهارشنبه اول از دهه دوم هر ماه است . صدقات سرى آن حضرت بسیار بود و اکثرا آنها را در شبهاى تار- بدون مهتاب- انجام مى داد. هر کس گمان کند که مانند آن حضرت را دیده است او را تصدیق نکنید.
ابن ابى عباد، وزیر مامون، شیوه زندگى امام(ع) را چنین یادآور شده است:
"حضرت على بن موسى(ع) در تابستان روى حصیر مى نشست و فرش او در زمستان نوعى پلاس بود، دور از چشم مردم جامه خشن میپوشید و هنگام رویارویى با مردم، لباس معمولى میپوشید تا خودنمایى به زهد، تلقى نشود."
شمس هشتم (ع) کیست؟
حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) مانند سایر ائمه دارای گوهر پاک و اصیل و به زیور فضائی نفسانی و اوصاف حمیده آراسته و از هر گونه زشتی و پلیدی و رذائل اخلاقی منزه بود. زیرا خداوند تعالی ساحت پاک پیغمبر اکرم (علیه السلام)و خاندان او را به استناد به آیه تطهیر از هر عیب و نقصی دور داشته است.
زهد و عبادت :
امام هشتم در زهد عبادت و پارسائی مانند اجداد طاهرینش بود، از محمد بن عباد روایت شده است که:
حضرت رضا (علیه السلام) در تابستان بر روی حصیر می نشست و در زمستان بر روی پلاس آرام می یافت و لباس های او از جامه های زبر و درشت بود و چون از منزل خود پیش مردم می آمد، خود مزین می ساخت.
حضرت رضا (علیه السلام) هر سه روز یک ختم قرآن انجام می داد و می فرمود:
اگر بخواهم در کمتر از سه روز هم می توانم یک قرآن ختم کنم ولیکن هنگامی که به آیات توجه می دهم تفکر و تدبر می کنم که این آیه در چه موضوعی فرود آمده و در چه وقتی نازل شده است و لذا قرآن را در هر سه روز یک بار قرائت می کنم.
همچنین آن حضرت بسیار روزه می گرفت و روزه اول و وسط و آخر ماه از وی ترک نمی شد و می فرمود:
روزه داشتن در این سه روزه مثل این است که انسان همیشه روزه است.
ادامه مطلب ...
اخلاق، یکی از عناصر مهم شخصیت انسان است و کاشف کیفیت ذات ، و درون اوست .
امام رضا (ع) به اخلاق عالی و ممتاز آراسته بودند ، و بدین سبب دوستی عام و خاص را
به خود جلب کردند ، همچنین انسانیت آن حضرت یگانه و بی مانند بود و در حقیقت تجلی
روح نبوت ، و مصداق رسالتی بود که خود آن حضرت ، یکی از نگهبانان و امانتداران و وارثان
اسرار آن به شمار می رفت.از ابراهیم بن عباس صولی نقل شده ، که گفته است:
من ابولحسن الرضا (ع) را هرگز ندیدم در سخن گفتن با کسی درشتی کنند.
من ابولحسن الرضا (ع) را هرگز ندیدم سخن کسی را پیش از فراغ از آن قطع کند.
هرگز درخواست کسی را ، که قادر به انجام دادن آن بود رد نفرمودند.
هرگز پاهای خود را جلوی همنشین، دراز نمی کردند.
هرگز دربرابر همنشین، تکیه نمی کردند.
هرگز او را ندیدم ،که غلامان و بردگان خود را بدگوید.
هرگز او را ندیدم ، که آب دهان بیاندازد.
هرگز او را ندیدم ، که قهقهه بزند ، بلکه خنده اش ، تبسم بود.
تا آنجا که می گوید : هر که بگوید در فضیلت ، کسی را مانند او دیده ، از او باور نکنید.