امام رضا

امام رضا

تفکر و سبک زندگی امام رضا (ع)
امام رضا

امام رضا

تفکر و سبک زندگی امام رضا (ع)

مقدمه

 امامان شیعه(ع) اسوه و الگوی فکری، اعتقادی و عملی و اخلاقی هستند و راه نجات در پیروی از آنان است و ائمه،(ع) در تمام جهات، برای ما مقتدا و نمونه و«امام » اند،

در قول و فعل، در اخلاقیات و اجتماعات و در همه چیز. به فرموده امام علی(ع): اُنظُروا اَهلَ بَیتِ نَبِیّکُم فَاَلزِمُو اسمَتَهُم وَ اَتّبِعُوا اَثَرهُم

 

با توجه به  حیات و ابعاد گوناگون زندگی امام رضا (ع) ،می توان تفکر و سبک زندگی ایشان را به عنوان راه و رسم زندگی خود اقتباس کرد و بر این اساس اصول حاکم بر زندگی خود را در جهان امروز که پر از ابهام می باشد،دریافت.

 

 ابهام و چند گانگی در جهان امروز خیلی از ما انسان ها را دچار سرگردانی کرده است فلسفه حاکم بر زندگی ما ،اعمال و رفتار ما همه و همه منبعث از فلسفه زندگی انسان هاست.

 

امید است که این وبلاگ مورد استفاده شما دوستان عزیز و عنایت الهی قرار گیرد.

آثار

رساله ذهبیه

رساله ذهبیه یا طب الرضا رساله ای در طب و حفظ سلامتی است که به دستور مامون و به قلم علی بن موسی الرضا نوشته شده است.این کتاب که رساله ذهبیه(رساله طلایی) نام گرفته در مورد علم پزشکی است و از آنجا که به دستور مامون آن را با آب طلا نوشته اند، یکی از گرانبهاترین رساله های پزشکی می باشد. در این رساله توضیح داده شده است که زندگی انسان وقتی به خطر می افتد که صفرای زرد، صفرای سیاه و بلغم نامتوازن شوند. تغذیه درست و داروهای سنتی می توانند در درمان این ناموزونی مناسب باشند. از سخنان آن امام است که می گوید: "گمان می کنید جثه ی کوچکی هستید؟ در حالی که جهان عظیم خودش را در شما پنهان کرده است."

صحیفة الرضا

صحیفة الرضا مجموعه ای از احادیث منتسب به علی بن موسی الرضا است که بوسیله عبدلله بن احمد بن عامر که او آنها را از پدرش احمد و پدرش از علی بن موسی الرضا در سال ۱۹۴ هجری در مدینه شنیده است، روایت شده است. این مجموعه شامل احادیث مختلف در موضوعاتی از قبیل نیایش به درگاه خداوند، اهمیت پنج وعده نماز و نماز میّت، فضایل اهل بیت پیغمبر، همچنین درباره ی هر یک از اهل بیت پیغمبر، تقویت روابط خویشاوندی، خطر تقلب، غیبت و یاوه گویی و غیره به نگارش در آمده است.

عیون الاخبار الرضا

عیون اخبار الرضا کتابی است که نویسنده آن، ابن بابویه، معروف به شیخ صدوق، که در گورستان ابن بابویه در ری مدفون است، هر چیزی را که درباره آن امام روایت شده را کنار هم گرد آورده است. مناظرات دینی و احادیثی که از رضا نقل شده ، چرایی انتخاب نام امام، همچنین روایات مربوط به مرگ و معجزاتی که در حرمش واقع شده از موضوعات این کتاب می باشد.

فقه الرضا

فقه الرضا یا فقه رضوی کتاب دیگری است که منتسب به امام رضا می باشد. این کتاب تا قرن دهم وقتی که محمدباقر مجلسی آنرا معتبر اعلام کرد، ناشناخته بود. با این حال بیشتر علمای شیعه در اعتبار این کتاب تردید دارند.

نوشته های زیر نیز منتسب به آن امام است:

  • آنچه به محمد بن سنان در پاسخ پرسش‌های وی درخصوص علل احکام شرعی نوشته‌است.
  • عللی که فضل بن شاذان گوید آنها را از علی بن موسی رضا، یکی پس از دیگری، شنیده و جمع‌آوری کرده‌است و به علی بن محمد بن قتیبه نیشابوری اجازه روایت آن‌ها را از وی از  علی بن موسی رضا داده‌است.
  • سه رساله که برای مأمون عباسی درباره اسلام و دستورهای دینی نوشته‌است. این سه رساله را صدوق در عیون اخبار الرضا با اسناد متصل ذکر کرده‌است.

مشخصات امام رضا

علی بن موسی الرضا (۱۴۸۲۰۳ ه‍. ق)، ملقب به رضا و ابوالحسن هشتمین امام شیعیان دوازده امامی بعد از پدرش موسی کاظم و قبل از پسرش محمد تقی می باشد. علی بن موسی در شهر مدینه از نجمه خاتون متولد و در دیار توس از دنیا رفت. رضا در دوره ای زیست می کرد که  خلفای عباسی با مشکلات عمده ای از جمله شورشهای شیعیان مواجه بودند. مامون به دنبال راهی برای پیروزی بر این شورشها تصمیم گرفت رضا را در حکومت دخیل کند، و به همین منظور پست ولیعهدی را به عهده ی او گذاشت. مامون بعدها به اشتباهش پی برد و برای جبران آن به نوشته ی بیشتر مورخان تصمیم گرفت به او سم خورانده، او را از سر راهش بردارد. رضا در یکی از روستاهای خراسان که بعدها به مناسبت خاکسپاری اش در آن به مشهد، محل شهادت، تغییر نام یافت به خاک سپرده شد. مقبرهٔ وی سالانه مورد بازدید میلیون‌ها مسلمان شیعه وسنی از ایران، پاکستان، بحرین، عراق و دیگر کشورها قرار می‌گیرد.

امامت

به عقیده شیعه هر امام بوسیله امام قبلی و به امر الهی عهده دار منصب امامت می شود و علی بن موسی از این امر مستثنا نبود. روایات مختلفی در منابع شیعی به انتصاب رضا توسط پدرش موسی کاظم، به عنوان امام بعدی تاکید دارد، با این حال فضای خفقان آور دوران هارون الرشید به حدی شدید بود که این پیغام نمی توانست آزادانه به گوش همه برسد تا جایی که برخی معتقد بودند امامت با موسی کاظم پایان رسیده است. این گروه به واقفیه معروف شدند. از علی بن یقطین نقل شده که از قول کاظم می گوید: "علی بهترین فرزندانم است و من کنیه ام(ابوالحسن) را به او داده ام." همچنین یزید بن صلت از موسی کاظم نقل می کند که وقتی او را در راه  مکه ملاقات کرد، کاظم به او گفت: "علی که همنام امام اول و چهارم است پس از من امام خواهد بود. آنچه شنیدی نزد خود نگه دار و برای کسی نقل مکن مگر اینکه اطمینان داشته باشی از اصحاب و یاران ماست."به گفته ی واقدی رضا حتی در دوران جوانی از پدر و عمویش حدیث نقل می کرد و در مسجد مدینه فتوا می داد. با این حال هارون الرشید رابطه ی خوبی با او نداشت و مردم مدینه اجازه ی ملاقات و حضور در کلاس درسش را نداشتند.به گفته ی دونالدسون رضا بیست یا بیست و پنج سال سن داشت  وقتی بعد از پدرش به منصب امامت رسید. هجده سال بعد مامون تصمیم گرفت با منصوب کردن او به جانشینی اش حمایت گروههای مختلف شیعه را به سمت خود جلب کند.

شیوه زندگی اخلاقی و کرداری امام رضا(ع)

ابراهیم بن عباس مى گوید: من هرگز ندیدم حضرت رضا(ع) به کسى ظلم کند یا سخن کسى را قطع نماید یا حاجت کسى را در صورت قدرت رد کند یا در مجلسى پاهاى خود را دراز کند یا به نشانه بى احترامى نسبت به کسى، تکیه دهد یا بنده‏هاى خود را ناسزا گوید یا آب دهان خود را بیرون بریزد یا صدایش را به قهقهه بلند کند؛ بلکه خنده آن حضرت تبسّم بود.

وقتى براى آن حضرت سفره می‏انداختند، تمام بندگان و خدمتگزاران خود، حتى دربانان و چوپانها را در سر همان سفره مى‏نشاند. خواب آن حضرت بسیار کم و بیدارى اش زیاد بود و بسیارى از شب ها تا به صبح نمى خوابید. 

روزه هاى مستحبى بسیار مى‏گرفت و هرگز سه روز روزه را در یک ماه ترک نمى‏کرد و مى‏فرمود که آن روزه دهر است و آن روز پنجشنبه اول و پنجشنبه آخر و چهارشنبه اول از دهه دوم هر ماه است . صدقات سرى آن حضرت بسیار بود و اکثرا آنها را در شب‏هاى تار- بدون مهتاب- انجام مى داد. هر کس گمان کند که مانند آن حضرت را دیده است او را تصدیق نکنید.

ابن ابى عباد، وزیر مامون، شیوه زندگى امام(ع) را چنین یادآور شده است:

"حضرت على بن موسى(ع) در تابستان روى حصیر مى نشست و فرش او در زمستان نوعى پلاس بود، دور از چشم مردم جامه خشن می‏پوشید و هنگام رویارویى با مردم، لباس معمولى می‏پوشید تا خودنمایى به زهد، تلقى نشود."


 نتیجه تصویری برای امام رضا

 
ادامه مطلب ...

شمس هشتم(علیه السلام)

شمس هشتم (ع) کیست؟

حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) مانند سایر ائمه دارای گوهر پاک و اصیل و به زیور فضائی نفسانی و اوصاف حمیده آراسته و از هر گونه زشتی و پلیدی و رذائل اخلاقی منزه بود. زیرا خداوند تعالی ساحت پاک پیغمبر اکرم (علیه السلام)و خاندان او را به استناد به آیه تطهیر از هر عیب و نقصی دور داشته است.

زهد و عبادت :

امام هشتم در زهد عبادت و پارسائی مانند اجداد طاهرینش بود، از محمد بن عباد روایت شده است که:

حضرت رضا (علیه السلام) در تابستان بر روی حصیر می نشست و در زمستان بر روی پلاس آرام می یافت و لباس های او از جامه های زبر و درشت بود و چون از منزل خود پیش مردم می آمد، خود مزین می ساخت.

حضرت رضا (علیه السلام) هر سه روز یک ختم قرآن انجام می داد و می فرمود:

اگر بخواهم در کمتر از سه روز هم می توانم یک قرآن ختم کنم ولیکن هنگامی که به آیات توجه می دهم تفکر و تدبر می کنم که این آیه در چه موضوعی فرود آمده و در چه وقتی نازل شده است و لذا قرآن را در هر سه روز یک بار قرائت می کنم.

همچنین آن حضرت بسیار روزه می گرفت و روزه اول و وسط و آخر ماه از وی ترک نمی شد و می فرمود:

روزه داشتن در این سه روزه مثل این است که انسان همیشه روزه است.

 

ادامه مطلب ...

سخنان برگزیده

  • دوست هر کسی عقلش می باشد و دشمنش جهلش.
  • پرستش به زیادی نماز و روزه نیست، بلکه فراوانی تفکر در امر خداوند بلند مرتبه است.
  • ایمان یک مرتبه از اسلام بالاتر است؛ خداترسی یک درجه از ایمان بالاتر است. و هیچ چیز کمتر از خداترسی در بین مردم توزیع نشده است.
  • ایمان چهار رکن دارد: اعتماد به خدا، راضی بودن به حکم خداوند، تسلیم حکم خدا بودن و واگذاری کارها به خداوند.
  • کسی که این پنج صفت را ندارد هیچ خیری از او برای دنیا یا آخرتت انتظار نداشته باش: کسی که اصالت خوبی ندارد، کسی که سخاوتمند نیست، کسی که خلق وخوی درستی ندارد، کسی که رفتارش درست نیست، کسی که خداترس نیست.
  • کسی که سه سال از عمرش باقی مانده باشد و صله رحم به جا آورد، خداوند آنرا به سی سال افزایش خواهد داد، و خداوند هر چه اراده کند انجام می دهد.

اخلاق

اخلاق، یکی از عناصر مهم شخصیت انسان است و کاشف کیفیت ذات ، و درون اوست .
امام رضا (ع) به اخلاق عالی و ممتاز آراسته بودند ، و بدین سبب دوستی عام و خاص را 
به خود جلب کردند ، همچنین انسانیت آن حضرت یگانه و بی مانند بود و در حقیقت تجلی 
روح نبوت ، و مصداق رسالتی بود که خود آن حضرت ، یکی از نگهبانان و امانتداران و وارثان 
اسرار آن به شمار می رفت.از ابراهیم بن عباس صولی نقل شده ، که گفته است:

من ابولحسن الرضا (ع) را هرگز ندیدم در سخن گفتن با کسی درشتی کنند.

من ابولحسن الرضا (ع) را هرگز ندیدم سخن کسی را پیش از فراغ از آن قطع کند.

هرگز درخواست کسی را ، که قادر به انجام دادن آن بود رد نفرمودند.

هرگز پاهای خود را جلوی همنشین، دراز نمی کردند.

هرگز دربرابر همنشین، تکیه نمی کردند.

هرگز او را ندیدم ،که غلامان و بردگان خود را بدگوید.

هرگز او را ندیدم ، که آب دهان بیاندازد.

هرگز او را ندیدم ، که قهقهه بزند ، بلکه خنده اش ، تبسم بود.

تا آنجا که می گوید : هر که بگوید در فضیلت ، کسی را مانند او دیده ، از او باور نکنید.

پذیرایی از مهمان

در فرهنگ ما این جمله معروف است که «میهمان حبیب خداست» و به این گونه برای میهمان ارج و احترام قائل می شویم. این رفتار و نگرش پسندیده ریشه در آموزه های اسلامی و سنت و سیره امامان معصوم دارد.

شیخ صدوق در کتاب «عیون اخبار الرضا(ع)» از یک میهمانی ویژه گزارشی می دهد که در آن نحوه پذیرایی از میهمان و ادب میهمان داری را بازگو می کند.

احمد بن ابی  نصر از اصحاب برجسته امام رضا(ع) نقل می کند که در ایام حضور آن حضرت در مدینه، روزی حضرت رضا(ع) برایم مرکبی فرستاد که نزد آن حضرت بروم. من نیز سوار بر مرکب شدم و به خدمت حضرت رسیدم و تا پاسی از شب نزد ایشان ماندم. چون امام(ع) خواستند از مجلس برخیزند، به من فرمودند: فکر نمی کنم در این موقع بتوانی به مدینه برگردی. عرض کردم: آری فدایت شوم. فرمودند: امشب را نزد ما بمان و صبح به یاری خدا حرکت کن. عرض کردم: مانعی ندارد همین کار را می کنم فدایت شوم.

حضرت خدمتکارشان را صدا زدند و به او فرمودند:«بستر خواب مرا برای او پهن کن و ملحفه مرا که زیر آن می خوابم بر آن بستر بیفکن و بالش مرا هم زیر سر او بگذار.» با خود گفتم:کیست که این اندازه مقام و منزلتی که نصیب من شده، نصیبش شده باشد؟! خداوند نزد حضرت مقامی به من عطا فرموده که به احدی از اصحاب و شیعیان ما عطا نکرده است، مرکب خود را برایم فرستاد تا سوار شوم، فراش خود را گسترد تا در لحاف و رختخواب آن حضرت بخوابم و شب را به روز آورم و هیچ یک از اصحاب ما را نصیبی این چنین نشده است. احمد ادامه می دهد: من نشسته بودم و این خیالات را در دل می گذراندم که ناگهان امام(ع) فرمودند: ای احمد! امیرمومنان علی(ع) وقتی صعصعه بن صوحان مریض بود به عیادت او رفت و صعصعه این را سبب افتخار خود شمرد و بر مردم به آن فخر می کرد، پس تو این کار را نکن و از برای خدا تواضع و کوچکی کن، سپس آن حضرت بر دست خویش تکیه کردند و از جا برخاستند.

مومن از نظر امام رضا(ع)

انسان عاقل و مومن که عقل و عشق را جمع کرده، محبت به دیگران را سرلوحه زندگی خویش قرار می دهد. مومن سنت هایی را دارد که آن را به عنوان هنجارهای زندگی اش می شناسد و بدان پای بند استاین سنت در زندگی خصوصی و عمومی اش متجلی می شود.

امام رضا(ع) در عبارتی کوتاه به سه ویژگی برجسته مومن اشاره می کند که اگر این سه ویژگی در شخصی وجود نداشته باشد، نمی تواند مدعی ایمان باشد. آن حضرت(ع) می فرماید: لایکون المومن مومنا حتی تکون فیه ثلاث خصال: ۱-سنه من ربه؛ ۲-وسنه من نبیه؛ ۳-و سنه من ولیه. فاما السنه من ربه فکتمان سره. و اما السنه من نبیه فمداراه الناس. و اما السنه من ولیه فالصبر فی الباساء و الضراءمومن، مومن واقعی نیست، مگر آن که سه خصلت در او باشد: سنتی از پروردگارش و سنتی از پیامبرش و سنتی از امامش.

اما سنت پروردگارش، پوشاندن راز خود است، اما سنت پیغمبرش، مدارا و نرم رفتاری با مردم است، اما سنت امامش صبر کردن در زمان تنگدستی و پریشان حالی است.

این که آن حضرت(ع) بر رازداری تاکید می کند، از آن روست که انسان نمی تواند هرآن چه را از علم دانست یا از معرفت دید یا از مردم شنید بر زبان آورد. از این رو حضرت(ع) می فرماید: علیکم فی امورکم بالکتمان فی امور الدین و الدنیا فانه روی ان الاذاعه کفر و روی المذیع و القاتل شریکان و روی ما تکتمه من عدوک فلا یقف علیه ولیک بر شما باد به رازپوشی در کارهاتان در امور دین و دنیا. روایت شده که افشاگری کفر است و روایت شده کسی که افشای اسرار می کند با قاتل شریک است و روایت شده که هرچه از دشمن پنهان می داری، دوست تو هم بر آن آگاهی نیابد.

جامعیت شخصیت از نظر امام رضا علیه السلام

در کتاب تحف العقول صفحه439 از قول عبدالعزیزبن مسلم درباره ی مساله ی امامت

و امام و موقعیت او مطالبی از حضرت رضا (ع) ذکر شده است و ما بخش کوتاهی از این

قسمت را که مؤید بعد جامعیت در شخصیت امام است ذکر می کنیم.

«الامام مطهر من الذنوب ، مبرء من العیوب ،مخصوص بالعلم ، موسوم بالحلم ،نظام الدین

و عزالمسلمین و غیظ المنافقین و بوار الکافرین ... نامی العلم ، کامل الحلم ، مصطلع بالامر ،

عالم بالسیاسه ، مستحق للرئاﺴﺔ ، مفترض الطاعه ، قائم بامرالله ، ناصح لعباد الله.

ان الانبیاء والاوصیاء صلوات الله علیهم یوفقهم الله و یسددهم و یوتیهم من مخزون علمه

و حکمته مالایؤتیه بغیرهم...»

«امام از گناهان پاک و از عیوب مبراست به علم مخصوص و بردباری موسوم است،

نظام دین و عزت مسلمین و خشم برمنافقین و نابودی کفار است.درخت دانش در وجود

او بارور است و حلم و بردباری را به سرحد کمال داراست و در مقام امامت کاملا نیرومند است .

از سیاست آگاه است ، سزاوار ریاست است و واجب الاطاعات است قائم به امر خداست و نسبت

به بندگان خدا خیرخواه ، پیغمبران و اوصیاء (ص) را خدا توفیق دهد و کمک کند و از مخزن علم و

حکمتش به آنها بدهد آنچه دارد به دیگری ندهد.»

در کلمات قصار حضرت رضا علیه السلام نیز جامعیت شخصیت به صورت ده خصلت بیان شده است.

«و قال علیه السلام لایتم عقل امرء مسلم حتی تکون فیه عشر خصال: الخیر منه مامول

و الشرمنه مامون یستکثر قلیل الخیرمن غیره و یستقل کثیر الخیر من نفسه.لایساءم

من طلب الحوائج الیه و لایمل من طلب العلم طول دهره.»

«از او امید خیر باشد، از بدی او درامان باشند، خیر اندک دیگری را بسیار شمارد ،

خیر بسیار خود را کم گیرد ، هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود، در طول عمر خود

از دانشجویی خسته نگردد.»

در میان این ده خصلت مفید بودن به حال دیگران ، تامین نیاز مردم ، تحصیل دانش و

کسب فضایل اخلاقی و همچنین اتکا به خداوند ذکر شده است.

نتیجه تصویری برای شخصیت

صبر و مقاومت

یکی از اصول مشترک در زندگانی امامان که همواره در زندگی آنها مشاهده گردیده صبر و مقاومت است این بزرگواران الگوی بزرگ صبرو قهرمان مقاومت بودند.

در بررسی زندگی امام رضا علیه السلام می بینیم که ایشان نیز همچنین دیگر امامان ، نمونه کامل این صفت اخلاقی بودند شاید بتوان از موقعیت های دشواری که ایشان با آن روبه رو شدند زمانیکه مامون این بزرگوار را به خراسان دعوت کرد نام برد.

ایشان برای وداع خانه خدا به مکه رفتند،لحظه جدایی آن حضرت از فرزندش ابی جعفر محمدبن علی جواد (ع) بود که ایشان با دلی استوار و مطمئن به قضا و قدر الهی این مصیبت را تحمل کردند. شکیبایی و بردباری آن حضرت در دوره خلافت مأمون در برابرسیاستهای مرموز و پشت پرده او به ویژه جریان ولایتعهدی،درجه صبر و تحمل آن حضرت را برای ما آشکار می کند.

امام رضا (ع) در دوران زندگیشان و زندانی بودن پدر بزرگوارشان،مکرر سعه صدر از خود نشان می دادند ومراقب اهل و عیال پدرارجمندشان بودند. ایشان اهل حلم وشکیبایی بودند.در برابر افرادی که باایشان ستیزه ونزاع داشتند حلم و صبر می ورزیدند.در برابردهن گجی های دیگران سعی میکردند سکوت کنند. افرادی بودند که نسبت به ایشان بی احترامی میکردند.اما این بزرگوار در برابر آنها خاموشی را انتخاب می کردند .

شوق زیارت...

زیارت امام رضا (ع)، زیارت همه ی خوبی‌ها و زیبایی‌هاست. زیارت امام رضا(ع) حضور در قطعه‌ای پهناور از بهشت است که پارهی تن رسول خدا(ص) را در برگرفته است. زیارت امام رضا(ع) حج فقرا و آرام دل نیازمندان است. آنان که دل از تمام دنیا بریده و عرض حاجت به درگاه شافع روز جزا آورده‌اند. زیارت امام رضا(ع) سعادتی است شگفت که چه بسیار دل درگرو مهر او دارند تا طلبیده شوند و به آستانش شرفیاب گردند. کیست که چون چشمش بر گنبد و گلدسته‌های زرین حرم خورشید خراسان می‌افتد ، قلبش از اشتیاق به تپش نیفتد و از پشت بلور اشک ، زبان به ارادت نگشاید. زیارت او مرهمی برای دل‌های شکسته است.

سلام و درود خدا بر تو باد ای علی‌ابن موسی‌الرضا(ع) که سناباد از وجود مقدس تو روضه ی رضوان شد و هیچ شهری چنین به شهادت تعظیم نکرد که «مشهد» نام گیرد و در نقشه ی جغرافیای جهان چنین به شرف شهادت بدرخشد. سلام و درود خدا بر تو ای شمس هشتم ، ای امام غریب ، ای ضامن آهو و ای فرزند علی(ع) و فاطمه(ع) ، که سرفرازان به شوق پابوست، با پای پیاده رهسپار زیارتت می‌شوند و توانگران در برابرت ناتوانند و عذرخواه.

ادامه مطلب ...

تواضع

علاوه بر نیازمندان، سخاوت امام رضا علیه السلام شامل حال شاعران و دوستداران تواضع امام رضا چنان زیاد بود که زمانی که برای آن حضرت غذا می آوردند، ایشان غلامان و خادمان وحتی درباران و نگهبانان را بر سرسفره می نشاندند و با آنها غذا میخوردند. همچنین نقل شده زمانی که آن حضرت تنها می شدند همه ی خادمان و غلامان خودشان را از کوچک و بزرگ جمع می کردند و با آنان سخن می گفتند و با آنها انس می گرفتند به طوری که غلامان آن حضرت هیچ ترسی از ارباب و مولای خود نداشتند.

تواضع امام به اندازه ای بود که بعضی مواقع مردم ایشان را نمی شناختند و ایشان را از افراد معمولی تمیز نمی دادند. نقل شده است که روزی ایشان وارد حمامی می شوند مردی آنجا بود که ایشان را نمی شناخت به امام می گوید بیا مرا مشت و مال بده. حضرت شروع به مالیدن دست و پای او کردند زمانی که ایشان را شناخت ، عذرخواهی کرد ولی امام او را دلداری دادند. ادب و تواضع امام رضا علیه السلام نسبت به دیگران به اندازه ای بود که اگر فردی بر امام وارد می شد ایشان به خاطر احترام گذاشتن به آن فرد از جایشان برمی خاستند و او را در مناسب ترین مکانها جا می دادند.

 

سخاوت

از اصول اخلاقی که در زندگی همه ی امامان فراوان دیده شده است جود و سخاوت است. سخاوت در مقابل بخل قرار دارد ، یعنی انسان از امکانات مادی و معنوی که در اختیارش وجود دارد فقط خودش استفاده نکند بلکه با بخشش به دیگران قسمتی از مشکلات آنها را حل کند و دیگران را از نعمت هایی که خداوند به او داده ، چه نعمت مادی و چه نعمت های معنوی مانند علم برخوردار کند.

سخاوت از« سخاء» گرفته شده است و « سخا النار و یسخوها » ، یعنی این که اگر خاکستر آتش را از آتش پاک کنیم ، بهتر می سوزد و روشنائی اش بیشتر می شود ، بنابراین تعریف سخاوت که از همین ریشه است موجب روشنایی و گرم کردن کانون خانواده های بینوایان می شود.

شاید بهترین تعریف درباره سخاوت بیان امام رضا علیه السلام باشد که فرمودند:

« السخی یاکل من طعام الناس لیاکلوا من طعامه و البخیل لایاکل من طعام الناس لئلا یاکلوا من طعامه انسان سخاوتمند از غذای دیگران می خورد تا از غذای او بخورند ، ولی انسان بخیل از غذای دیگران نمی خورد تا از غذای او نخورند. »

در بررسی سیره ی امام رضا علیه السلام ، ویژگی بذل و بخشش بسیار به چشم می خورد. ایشان ، بسیار صدقه ی پنهانی می دادند و اموال خویش را بین نیازمندان تقسیم می نمودند. روایت شده که ایشان یک سال تمام ، ثروت خود را در روز عرفه بین نیازمندان تقسیم کردند . فردی به ایشان گفت: این گونه بخشش ضررو زیان نیست بلکه غنیمت است ، هرگز چیزی را که به وسیله آن طلب اجر و کرامت

می کنید ، غرامت و ضرر به شمار نیاور.

گزارش شده هر وقت سفره ی غذا را برای امام پهن می کردند کاسه ای نزدیک ایشان قرار می داند، ایشان از هر نوع غذا مقداری را بر می داشتند و در آن کاسه می ریختند و دستور می دادند آن را بین فقرا تقسیم کنند. بعدا می فرمودند:

"فلا اقتحم العقبه ؛ باز هم به عقبه تکلیف تن در نداد . "

و می فرمودند: خداوند می داند که همه ی مردم قدرت این را ندارند که بنده آزاد کنند. برای آنها را ه دیگری قرار داده ، و آن غذا دادن به فقرا است.

شیوه ی امام علیه السلام در بخشش طوری بود که حتی کسی که مورد جود امام رضا علیه السلام قرار می گرفت ، ذره ای احساس شرمندگی نکند . نقل شده که ایشان در مجلسی با یاران خود مشغول صحبت کردن بودند ، جمعیت زیادی در آن مجلس حضور داشتند که ناگهان مردی بلند قامت و

گند مگون وارد مجلس شد وبه حضرت سلام کرد و گفت: من از دوستان پدران و نیاکان شماهستم. از حج برمی گشتم که خرجی خود را گم کردم،اگر شما به من کمک نمائید تا به وطنم برسم پولی که شما به من می دهی، ازطرفتان صدقه خواهم داد. حضرت فرمودند: بنشین.بعد از مدتی که جمعیت پراکنده شدند و جز عده ی کمی باقی نماندند امام به اتاقشان می روند و بعد از مدت کمی بازگشتند و دستشان را از بالای در بیرون آوردند و پرسیدند آن مرد کجاست؟مرد جواب داد من در حضور شما هستم. ایشان فرمودند: این دویست اشرفی را بگیر و خرج کن ، لزومی ندارد که از طرف من صدقه بدهی از نزد من خارج شو تا ترا نبینم و تو نیز مرا نبینی.بعد از رفتن آن مرد ، فردی که در آنجا حضور داشت به امام رضا علیه السلام عرض کرد:شما نسبت به این شخص احسان و بخشش نمودید. علت این که فرمودید تا شما او را نبینید و او شما را نبیند چیست؟ایشان فرموند:از ترس اینکه مبادا شرمندگی در صورت اوببینم ایا از رسول خدا(ص) شنیده ای که فرمودند:حسنه مخفیانه باهزار حج برابراست.

این عمل امام (ع)مارا متوجه مطلبی میکند وآن اینکه اگر انسان وقتی چیزی به بینوایی یا سائلی می دهد بخشش نیست بلکه شکر نعمتی است که خداوند به او داده است.انسان تا موقعی که حقوق واجب اش را نپرداخته در خطر بزرگی قرار دارد . بخشش امام به خاطر دوستی کردن بادیگران نیست بلکه به خاطر شکرکردن نعمتهای خداوند است که به ایشان داده است.

همچنین نقل شده است شخصی به حضرت علی ا بن موسی الرضا (ع) گفت:به قدر جوانمردی خودتان به من عطا و بخشش کنید.ایشان فرمودند :این اندازه برای من مقدور نخواهد شد . اوگفت: پس به اندازه مروت من عطاکن.حضرت فرمودند:این مقدار ممکن میشود پس از این جریان به غلام خودشان دستور دادند تا مبلغ دویست اشرفی به او بدهند.

رفتار و شخصیت امام رضا

امام رضا(ع) به اخلاق عالی و ممتاز آراسته بود و بدین‌سبب دوستی عام و خاص را به خود جلب فرموده بود.
در اینجا برخی از این رفتار ها معرفی شده است:
  • او شبیه‌ترین مردم به پیامبراکرم(ص) بود. رفتاری پیامبرگونه داشت و حلم و رأفت و احسانش شامل خاص و عام می‌شد.
  • کسی را با عمل و سخن خود نمی‌آزرد.
  • تا حرف مخاطب تمام نمی‌شد، سخنش را قطع نمی‌کرد.
  • هیچ حاجتمندی را مأیوس باز نمی‌گرداند.
  • در حضور میهمان به پشتی تکیه نمی‌داد.
  • پیش روی کسی پای خود را دراز نمی‌کرد.
  • هرگز به غلامانش دشنام نداد و با آنان می‌نشست و غذا می‌خورد.
  • شب‌ها کم می‌خوابید و قرآن می‌خواند.
  • بیشتر اوقات از اول شب تا صبح شب‌زنده‌داری می‌کرد.
  • هر سه روز یک‌بار قرآن را ختم و در آیات آن تفکر می‌کرد.
  • کسی عالم‌تر و پرهیزکارتر از او نبود. 
  • در همه وقت ذکر خدا می‌گفت.
  • بسیار روزه می‌گرفت.  
ادامه مطلب ...