امام رضا

امام رضا

تفکر و سبک زندگی امام رضا (ع)
امام رضا

امام رضا

تفکر و سبک زندگی امام رضا (ع)

شمس هشتم(علیه السلام)

شمس هشتم (ع) کیست؟

حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) مانند سایر ائمه دارای گوهر پاک و اصیل و به زیور فضائی نفسانی و اوصاف حمیده آراسته و از هر گونه زشتی و پلیدی و رذائل اخلاقی منزه بود. زیرا خداوند تعالی ساحت پاک پیغمبر اکرم (علیه السلام)و خاندان او را به استناد به آیه تطهیر از هر عیب و نقصی دور داشته است.

زهد و عبادت :

امام هشتم در زهد عبادت و پارسائی مانند اجداد طاهرینش بود، از محمد بن عباد روایت شده است که:

حضرت رضا (علیه السلام) در تابستان بر روی حصیر می نشست و در زمستان بر روی پلاس آرام می یافت و لباس های او از جامه های زبر و درشت بود و چون از منزل خود پیش مردم می آمد، خود مزین می ساخت.

حضرت رضا (علیه السلام) هر سه روز یک ختم قرآن انجام می داد و می فرمود:

اگر بخواهم در کمتر از سه روز هم می توانم یک قرآن ختم کنم ولیکن هنگامی که به آیات توجه می دهم تفکر و تدبر می کنم که این آیه در چه موضوعی فرود آمده و در چه وقتی نازل شده است و لذا قرآن را در هر سه روز یک بار قرائت می کنم.

همچنین آن حضرت بسیار روزه می گرفت و روزه اول و وسط و آخر ماه از وی ترک نمی شد و می فرمود:

روزه داشتن در این سه روزه مثل این است که انسان همیشه روزه است.

 

از اباصلت روایت شده که گفت من وارد سرخس شدم و رفتم در آن خانه ای که حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام)در آنجا زندانی بود و از زندانبان اذن دخول خواستم. وی در جوابم گفت: تو دسترسی بدان حضرت نخواهی داشت!

ـ گفتم: چرا؟

ـ گفت: چه بسا می شود که امام رضا (علیه السلام) در هر شب و روزی هزار رکعت نماز می خواند و فقط در ساعت اول روز و قبل از زوال ظهر و موقعی که آفتاب زده می شود از نماز دست می کشد و در محل نماز خواندن خویش نشسته با خدای خود مناجات می کند.

ـ گفتم:  در همبن اوقات از آن بزرگوار برای من اجازه شرفیابی بگیر.

وقتی او برای من اذن دخول حاصل کرد و به حضور آن حضرت مشرف شدم دیدم امام (علیه السلام) در مصلای خویش جلوس کرده و هم چنان در حال تفکر است.

 

شیخ صدوق از رجاء ابن ابی ضحاک که از طرف مامون برای بردن امام رضا (علیه السلام) از مدینه به مرو ماموریت داشت روایت کرده است که گفت:

من از مدینه تا مرو همراه امام بودم. به خدا سو گند کسی را در پرهیزکاری وکثرت ذکر خدا و شدت خوف از خدای تعالی مانند او ندیدم و جریان عبادت آن جناب در شبانه روز چنان بود که چون صبح می شد نماز صبح را اداء می کرد و بعد از سلام نماز در مصلای خود می نشست و تسبیح و تمحید و تکبیر و تهلیل می گفت و صلوات بر حضرت رسول و اولاد او می فرستاد تا آفتاب طلوع می کرد.

پس از آن به سجده می رفت و سجده را چندان طول می داد تا روز بلند می شد، سپس سر از سجده بر می داشت و با مردم حدیث می کرد و تا نزدیک زوال آفتاب آنان را موعظه می فرمود. پس از آن تجدید وضوء کرده و به مصلای خود بر می گشت و چون زوال می شد بر می خاست و شش رکعت نافله ظهر به جا می آورد و در رکعت اول بعد از حمد سوره قل یا ایها الکافرون و در رکعت دو م و چهار رکعت دیگر بعد از حمل سوره قل هو الله احد را می خواند و در هر دو رکعتی سلام می داد و چون از این شش رکعت فارغ می شد، بر می خاست اذان نماز می گفت و دو رکعت دیگر نافله پس از اذان به جا می آورد سپس اقامه نماز می گفت و شروع به نماز ظهر می کرد و چون سلام نماز می داد، تسبیح و تحمید و تکبیر و تهلیل می گفت.

پس سجده شکر به جا می آورد و در سجده صد مرتبه می گفت: شکراً لله پس سر بر می داشت و برای نافله عصر بر می خاست و شش رکعت نافله عصر به جا می آورد و در هر رکعت بعد از حمد سوره قل هو الله احد می خواند و پس از فراغ اذان عصر می گفت و دو رکعت دیگر نافله عصر را به جا می آورد و در تمام نوافل ظهر و عصر پس از خاتمه حمد و سوره رکعت دوم قنوت می خواند. سپس اقامه گفته و نماز عصر را شروع می کرد و چون سلام می داد تسبیح و تحمید و تکبیر و تهلیل می گفت تا آنچه خدا خواسته باشد و بعداً به سجده می رفت و در حال سجود صد مرتبه می گفت حمداً لله .

چون روز به پایان می رسید و آفتاب غروب می کرد، وضو می گرفت و اذان و اقامه می گفت و سه رکعت نماز مغرب را اداء می کرد و در رکعت دوم پس از قرائت و پیش از رکوع، قنوت می گرفت و چون سلام نماز می داد از مصلای خود حرکت نمی کرد و خدا را آنچه می خواست تسبیح و تحمید و تکبیر و تهلیل می گفت. سپس سجده شکر به جا می آورد و پس از برداشتن سر از سجده با کسی تکلم نمی کرد تا چهار رکعت نافله نماز مغرب با قنوت بجا می آورد و در رکعت اول از این چهار رکعت بعد از حمد سوره قل یا ایها الکافرون و در رکعات دیگر حمد و سوره توحید می خواند و پس از سلام می نشست و الی ماشاءالله تعقیب می خواند. آن گاه چیزی می خورد و تا نزدیک ثلث شب مکث می فرمود و بعداً چهار رکعت نماز عشاء را به جا می آورد و پس از خاتمه نماز در مصلای خود می نشست و ذکر خدا می گفت و آنچه خدا خواسته باشد تسبیح و تحمید و تکبیر و تهلیل می گفت و بعد از تعقیب نماز سجده شکر به جا می آورد و آن گاه به رختخواب می رفت.

چون ثلث آخر شب می شد از بستر بر می خاست و مشغول تسبیح و تحمید و تکبیر و تهلیل و استغفار بود. پس مسواک می کرد و وضو می گرفت و هشت رکعت نافله نماز شب می خواند و در خاتمه هر دو رکعت سلام می داد و در دو رکعت اول از این هشت رکعت در هر رکعتی بعد از حمد سی مرتبه سوره توحید می خواند و بعد از این دو رکعت، چهار رکعت نماز جعفر طیار بهجا می آورد و از نماز شب محسوب می نمود و چون از این شش رکعت فارغ می شد دو رکعت دیگر را به جا می آورد. بدین طریق که در رکعت اول حمد و سوره تبارک الملک و در رکعت دوم حمد و سوره هل اتی را می خواند و چون سلام نماز می داد بر می خاست دو رکعت نماز شفع به جا می آورد و در هر رکعت بعد از حمد سه مرتبه سوره توحید می خواند و پس از خاتمه نماز شفع یک رکعت نماز وتر به جا می آورد و بعد از حمد سه مرتبه سوره توحید و یک مرتبه سوره قل اعوذ برب الفلق و یک مرتبه هم سوره قل اعوذ برب الناس می خواند سپس شروع می کرد به خواندن قنوت و این دعا را می خواند :

 

اللهم صل علی محمد و آل محمد

اللهم اهدنا فیمن هدیت و عافنا فیمن عافیت و تولنا فیمن تولیت

و بارک لنا فیما اعطیت و قنا شر ما قضیت

فانک تقضی و لا یقضی علیک انه لایذل من والیت

و لا یعز من عادیت تبارکت ربنا و تعالیت

 

سپس هفتاد مرتبه می گفت: استغفرالله و أسأله التوبه و چون سلام نماز می داد تا نزدیک طلوع فجر مشغول خواندن تعقیب نماز بود و سپس برای خواندن دو رکعت نافله نماز صبح بر می خاست که در رکعت اول بعد از حمد، سوره قل یا ایها الکافرون و در رکعت دوم حمد و سوره توحید می خواند و چون فجر طلوع می کرد اذان و اقامه می گفت و دو رکعت فریضه صبح را به جا می آورد و تا طلوع آفتاب مشغول خواندن تعقیب بود آنگاه دو سجده شکر به جا می آورد و چندان طول می داد تا روز بالا آید.

آن حضرت در رکعت اول نمازهای واجبی یومیه بعد از حمد ، سوره قدر و در رکعت دوم سوره توحید می خواند مگر در روز جمعه که در نمازهای صبح و ظهر و عصر آن روز در رکعت اول حمد و سوره جمعه و در رکعت دوم حمد و سوره منافقین می خواند و در نماز عشاء شب جمعه هم در رکعت اول حمد و سوره جمعه و در رکعت دوم حمد و سوره سبح اسم ربک الاعلی می خواند و در نماز صبح دوشنبه و پنجشنبه در رکعت اول حمد و سوره دهر و در رکعت دوم حمد و سوره غاشیه می خواند و در نمازهای چهار رکعتی در دو رکعت آخر سه مرتبه تسبیحات اربعه را می خواند و در قنوت تمام نمازها این دعا را می خواند:

 

رب اغفر و ارحم و تجاوز عما تعلم

انک انت الاعز الاجل الاکرم

 

و در هر شهری که ده روز اقامت می کرد، روزها روزه می گرفت و چون شب می شد پس از نماز افطار می کرد و نافله نمازهای مغرب و نماز شب و شفع و وتر و نماز صبح را در حضر و سفر ترک نمی کرد. اما نوافل نمازهای چهار رکعتی را (ظهر و عصر و عشاء) در سفر ترک می کرد و بعد از به جا آوردن نمازهای مزبور سی مرتبه تسبیحات اربعه را می خواند و می فرمود:

این به جهت تمامی نماز است و همیشه در موقع دعا چه در نماز و یا غیر نماز ابتداء می کرد بر رسول خدا و اولاد او صلوات زیاد فرستادن و قرآن را بسیار تلاوت می نمود.

هر گاه به آیه ای که در آن ذکر بهشت یا دوزخ شده می رسید گریه می کرد و از خدا درخواست بهشت می نمود و از آتش پناه می جست و در جمیع نمازهای خود بسم الله را بلند می گفت و چون قل هو الله احد تلاوت می کرد آهسته می گفت : الله احد و چون از خواندن آن سوره فارغ می شد، سه مرتبه می گفت: کذلک الله ربنا و چون قل یا ایها الکافرون می خواند آهسته در دل خود می گفت: یا ایها الکافرون و چون از آن سوره فارغ می شد سه مرتبه می گفت: ربی الله و دینی الاسلام و چون سوره والتین و الزیتون تلاوت می کرد بعد از فراغ می گفت: بلی وانا علی ذلک من الشاهدین و چون سوره لا اقسم بیوم القیامه می خواند، بعد از فراغ می گفت: سبحانک اللهم بلی و چون سوره جمعه قرائت می کرد، بعد از آیه قل ما عندالله خیر من اللهو و من التجاره می فرمود: للذین اتقوا و سپس می فرمود: والله خیر الرازقین و چون از سوره فاتحه فارغ می شد می گفت: الحمدلله رب العالمین و چون سبح اسم ربک الاعلی می خواند، آهسته می گفت: سبحان ربی الاعلی و هرگاه در قرآنیا ایها الذین امنوا قرائت می فرمود، آهسته می گفت: لبیک اللهم لبیک

در هیچ شهری وارد نمی شد مگر این که مردم قصد خدمتش می نمودند و از معالم دین خود می پرسیدند. حضرت آنها را جواب می فرمود و برای آنها احادیث بسیاری از پدرانش و علی (علیه السلام) و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می گفت. پس چون آن حضرت را نزد مامون بردم از من خبر حال او را در بین راه پرسید و من از آنچه آن جناب مشاهده کرده بودم در اوقات شب و روز و حرکت و اقامت به مامون خبر دادم مامون گفت: آری؛ یابن ابی ضحاک، علی بن موسی (علیه السلام) بهترین اهل زمین و اعلم و اعبد آنهاست ولی این مطلب را به کسی مگو چون می خواهم فضل آن جناب ظاهر نشود مگر به زبان من و به خدا استعانت می جویم که او را بلند کنم و قدرش را رفیع سازم.  

نظرات 1 + ارسال نظر
jj دوشنبه 25 بهمن 1395 ساعت 19:58

mofid bod

خواهش

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.